تجلی خدا در قرآنقرآن کریم «تجلی» ذات پاک الهی است، زیرا قرآن، مقام پوشیده و پنهانی دارد که نه تنها کوه تحمل آن را ندارد، بلکه تمام سلسله ی افراشته ی کوهها و مجموعه ی آسمانها و زمین، از حمل آن ناتوانند. ۱ - تمثیل تجلی خداوندخداوند سبحان، عظمت قرآن را با تمثیلی چنین بیان میفرماید: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون» یعنی، اگر ما این قرآن را بر کوه نازل میکردیم، کوه با همه ی استحکامش، توان تحمل آن را نمیداشت و از ترس و هراس خداوندی که گوینده ی این کلام آسمانی است، متلاشی میشد. اینکه کوه استوار، توان تحمل قرآن را ندارد، برای آن است که قرآن کریم، «تجلی» ذات اقدس اله است. ۲ - تجلی خدا بر کوهدر ماجرای میقات حضرت موسی و تکلم خدای سبحان با او، آنگاه که موسی (علیهالسّلام) دیدن خدا را از او تقاضا نمود، و خدای سبحان در جواب او فرمود: تو هرگز مرا نمیبینی ولیکن به کوه بنگر که اگر بر جای خود برقرار ماند، تو نیز مرا خواهی دید. آنگاه که خداوند بر کوه «تجلی» نمود، کوه را متلاشی ساخت: «و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی و لکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانی فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خر موسی صعقا» کوه اگر چه میتواند در نهان خود معدن بپروراند، و اگرچه میتواند در سینه ی ژرفش، سرمای سنگین یخها و برفها و تگرگها را تحمل کند، اگر چه میتواند در دامن خود، سیل خروشان را تحمل نماید، و اگر چه کوهها، میخهای زمین هستند: «و الجبال اوتادا»، ولی تحمل «تجلی» و وحی ویژه ی خداوند را ندارند و ثقیل و سنگین بودن قرآن نیز که فرمود: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا؛ چرا که ما به زودی سخن سنگین به تو القا خواهیم کرد.» برای همین جهت است. به اعتقاد امام خمینی تا در سالک بقایایی از انانیت است، تجلی حق بر سرّ او نگردد. ازاینجهت در کیفیت تجلی حق برای جبل و منفک نمودن آن برای سالک حالاتی است. به اعتقاد امام خمینی هنگامی که موسی بعد از اینکه تحت ربوبیت حق واقع شد و از این منازل گذشت، عرض کرد، «ارنی انظر الیک» به من خودت را ارائه بده و جواب آمد «لن ترانی» یعنی تا موسی هستی رؤیت محقق نمیشود، لکن خداوند مایوسش نکرد به او گفت «اُنظر الی الجبل» این کوه و جبل محتمل است که همان انانیت نفس موسی بوده باشد به باور امام خمینی تجلی به موسی در اول امر که گفت «آنست ناراً» تجلی افعالی است و تجلی بعدی که بر جبل و کوه کرد تجلی اسما و ذاتی است. امام خمینی در ترتیب این تجلیات معتقد است، نخستین تجلی وارد بر قلب سالک، تجلی افعالی است سپس تجلی صفاتی و پس از آن تجلی ذاتی میباشد زیرا افعال آثار صفات و صفات مندرج در ذاتاند. به اعتقاد امام خمینی سالک در تجلی افعالی با اسقاط استناد افعال به خلق، به توحید افعالی میرسد و هرآنچه را که در عالم است، مظهر حسن عدالت و جمال حق میبیند همچنین تجلیات صفاتی جلالی حقتعالی، سبب خضوع، خشوع، هیمان، حسرت و خوف قلب میشود و تجلی صفاتی جمالی، سبب سرور و انس میگردد و در قلب، هیبتی همراه با شوق میآورد. به باور امام خمینی در تجلیات ذاتی اگر چیزی از بقایای وجود و انانیت سالک مانده باشد، در ذات حق فانی میشود که آن را «صَعقَه» میگویند، چنانکه برای حضرت موسی رخ داد و اگر سالک به بقای بعد از فنا رسیده باشد و همه حضرات خمسه الهیه را حفظ کرده، در مقام جمع و تفصیل و وحدت و کثرت متمکن میشود. این تجلی مختص به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اولیای (علیهالسّلام) اوست. [۱۱]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۲۷۰-۲۷۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳ - تجلی در کلام امیر المومنیندر این زمینه امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در نهج البلاغه میفرماید: «فتجلی لهم سبحانه فی کتابه من غیر ان یکونوا راوه؛ یعنی خداوند متعال در کتابش برای مردم «تجلی» کرده، بدون آنکه بتوانند او را ببینند.» روایتی نیز از امام ششم (علیهالسّلام) به همین مضمون آمده است که: «لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه ولکنهم لا یبصرون؛ خداوند تجلی کرد برای خلقش در قرآن ولی مردم نمیبینند.» که این بیان نورانی، تعبیر دیگری است از مضمون سخن علوی (علیهالسّلام). بنابراین، اگر کوه توان دریافت و تحمل قرآن را ندارد، برای آن است که قرآن کریم «تجلی» ذات پاک الهی است. و این تمثیل که در عظمت قرآن آمده، بیان حد متوسط قرآن است؛ زیرا قرآن، مقام پوشیده و پنهانی دارد که نه تنها کوه تحمل آن را ندارد، بلکه تمام سلسله ی افراشته ی کوهها و مجموعه ی آسمانها و زمین، از حمل آن ناتوانند که فرمود: «انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا؛ ما امانت (تعهد، تکلیف و ولایت الهی) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سربرتافتند، و از آن هراسیدند، اما انسان آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد).» امانت قرآن را کسی جز انسان نمیتواند حمل کند، لذا روزی که حقیقت قرآن ظهور کند: «یوم یاتی تاویله؛ آن روز که تاویل آنها فرا رسد.» بساط گسترده ی آسمانها برچیده میشود و مجموعه ی نظام موجود، به نظام دیگری تبدیل میگردد: «یوم تبدل الارض غیر الارض و السماوات و برزوا لله الواحد القهار؛ در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به آسمانهای دیگر) مبدل میشود، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر میگردند.» البته برای امانت الهی، مصادیق گوناگونی یاد شد، لیکن کاملترین آنها حقیقت قرآن کریم میباشد. لازم است توجه شود که حفظ امانت و ادای متاع امانی به امانت گذار و پرهیز از خیانت در آن، کاری است بس دشوار و حضرت علی (علیهالسّلام)، تحمل امانت حقوقی و مالی و ادای آن را مصداق آیه ی مزبور دانست و محتوای آیه ی یاد شده را بر آن تطبیق فرموده است. ۴ - پانویس۵ - منبع• سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تجلی خدا در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۴. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : اصطلاحات عرفانی | تفسیر | خدا شناسی | دیدگاه های تفسیری امام خمینی | کلام اسلامی | مقالات اندیشه قم | موضوعات قرآنی
|